چه دوس دارین
معماري روانشناسی طنز تجارت آینده زندگی
 

معرفی مورد خوب و مورد بد برای ازدواج!

 ما برای خیلی چیزها مثل سفر و خرید الگو داریم ولی الگویی برای انتخاب همسر و الگوهای ارتباطی نداریم؛ اینکه بدانیم چطوری با کسی که انتخاب می کنیم حشر و نشر بیشتر و بهتری داشته باشیم.

وقتی در یک مهمانی کسی آشنایی و علاقه مندی نشان می دهد یا یکی خانم الف را به خانم ب معرفی می کند، باید دید که بعد از این مرحله چه اتفاقی می افتد که دوستی آنها بیشتر می شود. نکته این است که این حالت خیلی کم اتفاق می افتد، حتی برای دو نفر با چنین مشخصاتی. کمی به خاطرت چند سال گذشته تا مراجعه کنید، ببینید چند وقت یک بار یک فرد جدید به جمع دوستانتان اضافه می شود.

معمولا هر دو سال یا سه سال یک بار؛ که آن هم تازه در مورد آدم های برونگراست که ارتباط خوبی با دیگران برقرار می کنند. وقتی در مورد همجنس که خیلی از نگرانی ها و تابوهای اجتماعی وجود ندارد، تا این حد تبدیل شدن یک رابطه دوستانه اولیه به یک رابطه مداوم به سختی اتفاق می افتد، طبیعی است که به همان میزان در ارتباط با یک غیرهمجنس، چه به عنوان یک همکار یا برای ازدواج کار دشوارتر است.

معرفی مورد خوب و مورد بد برای ازدواج!

برای حل این مساله باید به این سوال پاسخ بدهیم که ما چه الگویی برای ارتباط موثر با دیگران داریم؟ سوالی که یک جواب ساده دارد: «نداریم». وضعیتی که کار را برای انتخاب و ازدواج پیچیده تر می کند و ما را با آدم هایی مواجه می کند که همیشه از پیدا نشدن موقعیت گله دارند، مثل ماهیگیری که وقت ماهیگیری حواسش به گوشی موبایلش است!

اجازه بدهید اینکه چه موردهایی برای ازدواج مناسب هستند را یک بار با هم مرور کنیم، شاید به یک توافق جمعی برسیم.

چه موردهایی خوب نیستند؟

آدمی که هرج و مرج عاطفی دارد، یا آدم شلی که هنوز توجه مردان و زنان به نظرش خیلی بزرگ دیده شود. این دومی هنوز بچه است، چون این حالت تا حدی طبیعی است و لزوما جای اشکال نیست. شما ممکن است از توجه خوشت بیاید اما اگر قرار باشد آدم با کوچکترین اتفاق و توجه جنس مخالف اشتغال ذهنی پیدا کند، معلوم نیست که در آینده، حتی بعد از ازدواج با بهترین گزینه ممکنی که در نظر دارد، چه اتفاقی برایش بیفتد.

همچنین، آدمی که این اختلالات را داشته باشد، دردسرساز و حتی خطرناک است: خودشیفتگی، مهرطلبی مفرط، خودکم بینی، کمال طلبی افراطی و ...؛ نکته مهم اینکه، بعضی وقت ها در یک موقعیت اجتماعی از کسی خوشمان می آید؛ مثلا همکاری که شرایط کاری خوبی با او داریم، ولی این دلیل نمی شود او همسر خوبی هم برای ما باشد.

معرفی مورد خوب و مورد بد برای ازدواج!

البته با یک احساس خوب جلو رفتن بهتر از خنثی جلو رفتن است ولی خطر این است که فکر کنید چون او مثلا در محیط کار خیلی آقا و جنتلمن است، در زندگی هم همین است. در صورتی که ممکن است در زندگی خیلی انسان بی مبالاتی باشد. در واقع، ممکن است او آدم خوب موقعیت مشترک باشد، نه زندگی مشترک.

یک نکته کنکوری هم اینکه، مورد بد، کسی است که مجردی خوبی ندارد. قدرت نه گفتن ندارد و آدم هدفمندی نیست. در کار و اشتغال و سایر جنبه های زندگی بازنده است. او هر چه در رابطه های قبلی باخت بیشتری داشته باشد، چون از نظر عاطفی زخمی است، خطرناکتر است.

غیر از این، ممکن است فقط آدم تک بعدی موفقی باشد. حالا این تک بعدی بودن می تواند مالی، تحصیلی، ارتباطی و ... باشد. آدم هایی فکر می کنند الزاما این وضعیت قدرت است اما اینطورنیست. توان مهارتی ارتباطی خوب است ولی به اندازه. آدم شلوغ و پری ارتباطی که باعث بشود ارتباط زیادی با مردان و زنان مختلف داشته باشی، سرشلوغی عجیبی برایتان ایجاد می کند و این به احتمال زیاد باعث می شود شما آرامشی در ازدواج نداشته باشید و مورد خوبی نباشید!

مورد خوب برای من چه کسی است؟

اجازه بدهید ناامیدتان کنم، مورد خوب وجود ندارد! مگر اینکه معلوم کنید شما خودتان چه کسی هستید. مثلا یک دختری ازدواج کرده و به انسان غرغرو و بداخلاقی تبدیل شده، ولی همین دختر با آدم دیگری خوش اخلاق و خوش برخورد و مهربان است.

واقعیت این است که این خانم هر دوی آنهاست. مورد خوب کسی است که دکمه هیولا شدن ما را نزند. ما در بحث سایه های شخصیت می گوییم هر کسی یک هیولایی دارد. یکسری آدم ها هیولای ما را بیدار می کنند. گرچه ما خودمان هم باید خوددار و خویشتن دار باشیم که این هیولا را اسیر کنیم.

این هیولا ممکن است جنبه میل به خیانت، عصبانیت یا ... هر چیز دیگری باشد. شاید بپرسید اصلا مورد خوب با این همه ویژگی پیدا می شود؟ جواب همانی است که گفتیم. باید مورد به مورد و دوطرفه بررسی کرد.

باید دید این دختر خوب در شرایط زندگی پسر من و در مواجهه با او خوب هست یا نه؟ همه چیز بستگی دارد به اینکه او در چه محیطی قرار بگیرد. مثل مواد شیمیایی که در محیط های متفاوت، عملکردهای مختلفی دارند. بعضی آدم ها وقتی در زندگی ما هستند شاعر و لطیف می شویم، حالمان خوب می شود. یعنی آن آدم دکمه خوبی های ما را زده ودست روی حالت های خوب ما گذاشته. وسواس و کمال گرایی در این زمینه بحث خطرناکی است. جمع بندی اینکه باید مورد خوب و مورد خوب من با هم جمع بشود.

معرفی مورد خوب و مورد بد برای ازدواج!

بعد با او معاشرت کنیم و صحت و سقم این خوب بودن را بسنجیم؛ چرا که ازدواج یک خاصیتی دارد که از آدم ها اسطوره زدایی می کند. شما با بهترین شخص هم که ازدواج کنید، بعد از شش ماه برایتان عادی می شود. ازدواج مجاورتی را فراهم می کند که چیزهای خوبی دارد، مثل فهم همدیگر. مثلا اینکه تو دنیای همسرت را 55 درصد می فهمی، با ذکر این نکته ضروری که اقتضای همسر بودن این است که تا حدودی همدیگر را نفهمید. انتظار بیش از این ممکن است خطرناک باشد.

همه اینها تاکید می کند که باید در مورد خودمان فکر کنیم و ببینیم چه می خواهیم؟ شاید تعاریف کلی مورد خوب برای شما فاجعه باشد؛ چرا که ازدواج آن چهره زیبای دست نیافتنی را از بین می برد. به این علت، مورد خیلی خوب هم بعد از یک مدتی معمولی می شود.

بعضی آدم ها عرضه و جنبه یک مورد معمولی بودن و داشتن یک چنین موردی را ندارند. کسی که ازدواج خیلی برایش گنده است، خود به خود مورد ازدواج هم برایش خیلی مهم می شود. بنابراین سقوط احتمالی اش هم خیلی برایش خطرناک و پرریسک می شود.

کسی که کوچک است، ازدواج را یک فرصت و تغییر فاز در زندگی می داند، در حالی که ازدواج فقط همراه شدن با یک نفر دیگر است. کسی مثل خود ما که بلد نیست معجزه بکند. اینطوری هم نیست که داشتن قیافه زیبا برای همه مورد خوب باشد. ممکن است قیافه مورد خوب شما معمولی باشد اصلا باید جنبه چیز خوب داشت. پول خوب است ولی یکی را خوشبخت می کند و کسی که جنبه اش را ندارد، بدبخت.

چه موردهایی خوب هستند؟

موردی که در زندگی در مجموع آدم چند عرصه ای باشد. کسی که نسبتا تعادل دارد. کمی دنیای درس، کمی دنیای کار، کمی دنیای کتاب و ... را تجربه کرده باشد و تعادل و هدف داشته باشد. انسانی که فقط به ازدواج به تنهایی فکر نکرده باشد. فقط فکر نکرده باشد به زن بودن و شوهر بودن. به پدر و مادر شدن فکر کرده باشد، به همه چیزهای دیگر آینده مشترک، کسی که برای زندگی اش نقشه داشته باشد. کسی که در خانواده خیلی از او انتقاد نشده باشد.

معرفی مورد خوب و مورد بد برای ازدواج!

در عین حال، جذابیت داشته باشد. توی ذوق نزند. رفتارهایش از جنس حیا باشد. این مورد به پرحرفی و کم حرفی هم نیست، به این است که بداند چه حرفی را چه وقت و کجا به طرف مقابل بزند. کلا اهل ایمان بودن خوب است. باید حداقل خصلت های معنوی و اخلاقی را داشته باشد و از همه مهمتر، وسواس رفتاری نداشته باشد. اجازه بدهید تعریف «مورد خوب» را کمی اختصاصی کنیم.

مورد خوب مردانه: داشتن رشد اجتماعی متوسط به بالا، تا حدی شرایط اشتغال و درآمد، سن حدود 25 سال. (البته این نظر من است.) کسی که بند نافش را از پدر و مادر بریده و استقلال داشته باشد. به بهانه احترام، از پدر و مادر اطاعت بی چون و چرا نداشته باشد. کمی از محل خودش بیرون آمده باشد و تجربه زندگی داشته باشد.

مورد خوب زنانه: از عالم دخترانگی فاصله گرفته باشد. به جای امیدهای وهمی و خیالی، امیدهای واقعی داشته باشد. تا حدی استقلال اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. دخترهایی که خیلی استقلال فردی دارند، سازگاری زناشویی با آنها آسان نیست.

چگونه یک رابطه برای زندگی مشترک سر می گیرد

واقعیت این است که ما به طورمثال برای سفر، می توانیم چند الگو داشته باشیم؛ یکی اینکه در تور ثبت نام کنیم که هم خوش می گذرد و هم همه کارها را خودشان انجام می دهند. دوم اینکه خودت برنامه ریزی کنی و مقصد و راه را مشخص کنی و ...؛ حالا اگرج کسی بگوید اتوبوسی برو و فقط به اندازه رفتن و رسیدن به مقصد پول ببر و برای بازگشت پولی نداشته باش و فقط از خلاقیت خودت برای جور کردن راه برگشت استفاده کن، این حالت سوم برای همه ترسناک و سخت است.

حالا ما برای انتخاب همسر هم چند سبک داریم؛ یکی اینکه پدر و مادر کسی را انتخاب کنند و به خواستگاری برویم. در این شرایط برای اولین بار طرف را می بینید و اگر خوشتان آمد چند جلسه دیگر هم ادامه پیدا می کند و بعد در پروسه های نامزدی و ازدواج قرار می گیرد.

این مراحل برای باز شدن یخ بین دو طرف و آشنایی بیشتر انجام می شود اما برای با هم آغاز کردن وبا هم ماندن هنوزسبک های قابل قبول برای همه به دست نیامده. کاری که نیاز به اختراع ندارد. شاید به طور مثال، به این بیت شعر از شاهنامه حکیم فردوسی در توصیف یک همسر خوب توجه بیشتری بکنیم: «دل آرای و با رای و با ناز و شرم / سخن گفتن خوب و آوای نرم»

معرفی مورد خوب و مورد بد برای ازدواج!

ریزه کاری های ارتباط در محیط دانشگاهی

بررسی یک «مورد» دانشگاهی

رفتار گروه های تک جنسیتی در محیط های مختلط در مقایسه با محیطی با جنس موافق تفاوت می کند. رفتارها ملایم تر و اجتماعی تر می شوند. اگر در محیط های صرفا مردانه دقت کنید، می بینید که محیط های خشنی هستند. این موضوع برای محیط های زنانه هم صادق است اما در محیط های مختلط، خانم ها و آقایان به آرامی و ملایمت در کنار هم کار می کنند.

مشکلی به نام شناخت های ناقص

این خوب است که هر دانشجویی در مورد ابعاد ذهنی و شخصیتی جنس مخالفش بررسی و مطالعه کند. این کار با پرس و جوها و آمارگیری های دبیرستانی ها اشتباه نشود. من به عنوان یک دختر در دانشگاه فرصت دارم بفهمم مردها در چه تیپ هایی هستند و چه خصوصیات و عاداتی دارند بدون آنکه وارد فضاهای گارد شوم.

البته ممکن است شناخت هایی هم حاصل شود اما این شناخت ها اکثرا ناقص هستند چونه منحصر به کلاس و دانشگاه است. بر اساس همین شناخت های ناقص ارتباط هایی سر می گیرد که هر دو طرف به همان میزان آسیب می بینند.

موضوع اول در شناخت، اول مشاهده گری است. ما اول باید خوب مشاهده کنیم و اگر دچار پس لرزه یا زلزله شدیم، هضمش کنیم. مثلا متوجه شویم جذاب نیستیم و دیده نمی شویم. خیلی از پسرهای دبیرستانی با فهمیدن این موضوع پرخاشگر می شوند. بعضی افراد هم پی شعر و شاعری می روند و منزوی می شوند. ترم های اول دانشگاه فرصت خوبی برای روانشناسی جنس مخالف و مقایسه مطالعات با واقعیات است.

معرفی مورد خوب و مورد بد برای ازدواج!

یک چهره روتوش شده داریم

از جنبه ای دیگر، موقعیت استادان موقعیت برتری است و چهره ای که دانشجویان از استادانشان می بینند، چهره خیلی روتوش شده ای است. بنابراین بعید نیست که علاقه مندی یکطرفه ای بینشان ایجاد شود. روابط معلم و شاگرد یک فرزند دارد و آن رشد دانشجو است.

این فرد نباید به وسیله یکسری علاقه مندی های شخصی سقط شود. موقعیت آن استاد باید تفکیک شود. دانشجو با جایگاه و سواد آن استاد طرف است نه با شخصیت فردی او. گاهی دانشجو جذب قاطعیت آن استاد می شود، یا در سطح خیلی پایین تر جذب چهره آن استاد می شود. از نشانی های این علاقه، به هم ریختگی، اشتغال ذهنی، حضور مدام در کلاس آن استاد و گفت و گوهای خیالی و خیلی نشانه های دیگر است.

اگر رابطه ایجاد بشود، بعد از چند ماه به هم می ریزد. چون نه تو دیگر آن دانشجویی هستی که بلد نباشی، نه او استادی هست که همیشه آنقدر بلد باشد که تو را شاگرد خودش نگه دارد. مشکل دوم این است که بقیه افراد وقتی متوجه این موضوع می شوند، احساس خیانت بهشان دست می دهد، در حالی که اینطور نیست اما این احساس به هدف اصلی آن کلاس ضربه می زند.

برعکس این موضوع، یعنی شیفتگی استاد به شاگرد هم وجود دارد. معلم ها فرعون هایی هستند در سرزمین های کوچک. من در جایی قرار دارم که همه به من نیاز دارند. به آنها درس و نمره می دهم و بالاخره این موضوع خلأهایی از شخصیت من را پر می کند.

خیلی اوقات تجربه قدرت به انسان این حس را می دهد که افراد زیر قدرتش را به خود وابسته نگه دارد. زیاد دیده شده که استادان میانسال برای ترس از پیری و نگرانی از دوران جوانی با دانشجویانشان ارتباط صمیمی تر از معمول برقرار کنند.


چطور غم عشق را فراموش کنیم

در زندگی هر کسی ممکن است یک بار شکست عشقی رخ دهد یا شخصی عشقش را به کسی نگفته باشد و شاهد از دست دادن آن باشد یا بعد از مدتی ناچار به جدایی از عشق خود شود. اگر شما هم درگیر چنین مسئله ای هستید ما به کمک تان آمده ایم.

ایجاد ارتباط عاطفی خیلی آسان است، اما بیرون آمدن از آن رابطه و التیام یافتن در آن خیلی سخت است. به نظر می رسد به هر جا که نگاه می کنید، ازدواج های بسیار بـادوامــی را می بینید که در حال فروپاشی است. در واقع می توان گفت قطع رابطه کردن به راستی یکی از کارهای دشوار و دردناک است. هر اندازه هم که به عقیده شما صـحـیح و روا باشد، باز سخت است به خصوص اگر به او دلبستگی عاطفی پیدا کرده اید، شاید حتی بتوان گفت چنین کاری یعنی دل کندن از کسی که دوستش دارید سخت ترین کار دنیاست، اما کار نشد ندارد، اگر در چنین مرحله ای هستید شاید توصیه های ما به کارتان بیاید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

1. همه چیز را به خاطر بیاورید

به همه چیز کامل فکر کنید البته نه خیلی با وسواس. اولین روزهای آشنایی و ازدواج تان را به یاد بیاورید و تمام ناآرامی ها و تنش هایی که برایتان به وجود می آورد را به خاطر بیاورید. سعی کنید بفهمید چرا شما 2 نفر مجبور شدید که ازدواج تان را قطع کنید، علت ها را پیدا كرده، با خود فکر کنید درست است که با هم خاطرات خوش فراوانی داشتید اما در نهایت دیر یا زود این جدایی اتفاق می افتاد. وقتی روی دلایل جدایی تمرکز کنید می توانید اشتباه های خود و همسرتان را متوجه شوید تا در آینده و در رابطه های دیگر، چنین مشکلاتی پیش نیاید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

2.وقتی تمام شد تمام شده

دائم به تصمیمی که گرفته اید فکر نکنید، اگر تصمیم به قطع این ازدواج یا نامزدی گرفته اید به یاد داشته باشید که فکر کردن به خاطرات خوب می تواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و در نتیجه دوباره به همان رابطه مسموم بازگردید. خیلی طبیعی است که مغزتان شروع به خیالبافی کند و شما را قانع کند که این رابطه آنقدرها هم که فکر می کردید بد نبوده است یا حتی خیالاتی به ذهن تان بیاید که زندگی بدون نامزد قبلی تان ممکن نخواهد بود اما باید به مغزتان فرمان توقف بدهید، حتی هستند کسانی که درصدد برمی آیند احساسات خود را با نامزدشان در میان بگذارند تا شاید او را تحت تاثیر قرار داده و مجبور به بازگشت کنند، اما این راهش نیست، موقعیت را بپذیرید و سعی کنید به سمت آینده حرکت کنید نه گذشته.

3. به این مکان ها نروید

از تمام محیط هایی که ممکن است شما را به یاد نامزدتان بیندازند پرهیز کنید. حتی اگر دوستان مشترکی داشتید برای مدتی از آنها دوری کنید، به هیچ وجه به اعضای خانواده او نزدیک نشوید حتی سعی کنید با ای میل یا تلفن هم با او تماس نگیرید و برایش پیامک نفرستید، به هیچ وجه به محیط هایی که احتمال حضور او وجود دارد، نروید. اگر او تلاش می کند که با شما صحبت کند قبل از صحبت با او به نتیجه این صحبت خوب فکر کنید. اگر برای برگرداندن کادوها یا امانت ها مجبورید همدیگر را ببینید در فضای کاملا رسمی و کوتاه همه چیز را تمام کنید. در این روزها باید بیش از هر زمان روی خودتان کار کنید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

4. مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید

سعی کنید با درد ناشی از جدایی کنار بیایید، طبیعی است که بعد از جدایی احساس خلأ و گیجی کنید اما باید مسئولیت تصمیم و اشتباه خود را بپذیرید و امید داشته باشید که تندرستی به زودی به شما بازخواهد گشت. از طرف دیگر فراموش نکنید که شما در این ازدواج نهایت تلاش خود را کردید و تنها کسی نبوده اید که در این ازدواج مرتکب اشتباه شده است. البته حواستان باشد که مرحله انکار بعد از همه قطع رابطه ها حتما پیش می آید و تنها راه پذیرش موقعیت فعلی و استقامت روی تصمیمی است که گرفته اید.

5. نگذارید نفرت جای عشق بنشیند

بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت می شوید و فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خود را خالی کنید، به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هرقدر فرایند جدایی بیشتر طول بکشد این خشم بیشتر خواهد شد. هم از خودتان عصبانی هستید هم از نامزد قبلی تان اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتناب ناپذیر بوده است. در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهیدتا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق به نامزد قبلی تان کنید، چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقضی را به وجود می آورد که می تواند برایتان دردسر ساز شود.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

6. یک شبکه بسازید

بعد از یک جدایی سخت شما به کسانی نیاز دارید که دوست تان داشته باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی می توانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند. سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان باشید، آنها به شما کمک می کنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرام بخش از دوستان بیش از هر چیز می تواند از دردها و آلام شما کم کند.

7. شما می توانید نویسنده شوید

سعی کنید آنچه درون تان وجود دارد را روی کاغذ پیاده کنید، البته حواستان باشد که باید کاملا با خود صادق باشید و خودتان را سانسور نکنید. یکی از مهم ترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ می آید که خودتان از دیدن آنها شگفت زده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیق تر از خود می رسید و همین شناخت عمیق باعث می شود که رابطه های بعدی خود را بهتر مدیریت کنید تا دیگر مجبور به جدایی نشوید. علاوه بر همه اینها نوشتن از بار غم ها کم می کند و دیگر احساس خفگی نخواهید کرد چون احساس می کنید مغزتان خالی شده است.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

8. تابلوهای یادآور نصب کنید

یکی از بهترین راه ها برای فراموش کردن نامزد قبلی تان این است که فهرستی از تمام دلایلی تهیه کنید که می گویند چرا او برای شما فرد مناسبی نبوده است. ظالم و صریح تمام دلایل را بنویسید، اینجا جایی نیست که بخواهید چیزی را ببخشید. از تمام وقایعی بدی که بین شما اتفاق افتاده احتمالا نشانه ای دارید، آن نشانه را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتید کنار هم بگذارید و زیر آن یادداشت کنید که دیگر نمی خواهید آن احساسات را تجربه کنید، حالا این تصاویر و یادداشت ها را در جایی بچسبانید که هر روز بتوانید ببینید. به خصوص اگر زمانی دلتان هوای نامزد قبلی را کرد سراغ این یادآوری کننده ها بروید و با خود بگویید حقیقت ماجرای ما چنین بود، چرا من می خواهم به عقب برگردم و دوباره خود را شکنجه کنم؟! اگر هم جزو کسانی هستید که اعتمادبه نفس کمی دارید و گمان می کنید همه چیز تقصیر خودتان است، خودتان را جای یکی از دوستانتان بگذارید و به خود بگویید: از این رابطه دور باش، زیرا نمی تواند برای تو خوب باشد.

9. چیزهای جدید پیدا کنید

یک جدایی می تواند شروع یک زندگی دوباره باشد، به همین دلیل پیشنهاد می کنیم دکور اتاقتان را تغییر دهید، وسایل شخصی تان را دوباره سامان دهید و کمی جا برای چیزهای نو باز کنید؛ حتی سعی کنید احساسات تان را هم تازه کنید. آشفتگی و کهنگی می تواند شما را افسرده کند و فقط استرس ها و اضطراب های شما را افزایش دهد. وقتی سعی کنید همه چیز را دوباره سامان دهید و مرتب کنید، مغزتان این آمادگی را پیدا می کند که خود را از درد جدا کند، کارهایی انجام دهید که ذهنتان را مشغول می کنند و به شما انرژی می دهند. اتاقتان را تمیز کنید، چند تا پوستر جدید به دیوارها بزنید، فایل های اضافه کامپیوترتان را پاک کنید، حتی موسیقی های آرامش بخش را هم جایگزین آهنگ های غمگین قبلی کنید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

10. چیزهایی که باید دور بریزید

تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد نامزد یا همسر قبلی تان بیندازد را دور بریزید، مثل آهنگ ها، بوها، صداها، وسیله ها و... در این زمان كه درگیر قطع رابطه عاطفی هستید باید از هر چیزی که برایتان یادآور خاطره ای است دوری کنید، حتی چیزهایی وجود دارند که به طور ناخودآگاه وقایع گذشته را به شما یادآوری می کنند، باید حواستان به آنها هم باشد. یک جعبه دستتان بگیرید و در اتاق بچرخید و هر چه را احتمال می دهید شما را به یاد او بیندازد در آن بگذارید حتی اگر خیلی کوچک باشد. بعد این جعبه را تا جایی که می توانید از خود دور کنید، بهترین راه این است که آن را دور بیندازید اما اگر چیزهایی دارید که نمی خواهید بیرون ریخته شوند، پیشنهاد می كنیم در انباری خانه یا در جایی قرار دهید که به راحتی در دسترس نباشد.

11. خوشبختی را در جاهای دیگر پیدا کنید

شاد و خوشبخت بودن را تجربه کنید یعنی سعی کنید همراه با دوستان و اقوام تان زمان بیشتری به تفریح بپردازید، حتما در کلاس های آموزشی که همیشه آرزوی رفتن به آنها را داشتید ثبت نام کنید یا اینکه یک کتاب داستان خیلی خوب بگیرید. با خود فکر کنید که رابطه تنها یک بخش از زندگی شما بوده است و اگر تنها باشید زندگی باز هم جنبه های زیادی برای لذت بردن دارد و شما می توانید به تنهایی برای خود تفریحات لذتبخش پیدا کنید. تا جایی که می توانید در شاد بودن افراط کنید. یادتان باشد بهترین انتقامی که می توانید از نامزد قبلی خود بگیرید این است که خوب زندگی کنید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

12. تا می توانید ورزش کنید

تا جایی که می توانید سراغ ورزش و فعالیت های بدنی بروید چرا که حال شما را عوض می کند و افسردگی را از بین می برد. علاوه بر اینها ورزش ذهن شما را از موقعیت فعلی تان دور می کند، صبح ها پیاده روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید یا حتی با دوست خود پیاده روی کنید. با خود قرار بگذارید که با هر قدم احساسات بد را دور بریزید. ورزش کردن را واقعا جدی بگیرید چون در این حالت جسمتان نیز به کمک ذهنتان می آید تا بتوانید بر درد های خود غلبه کنید و دوباره به زندگی سالم بازگردید.

13. این بار حق دارید به منفی ها فکر کنید

به هر صورت فردی که شما از او بریده اید خصوصیات منفی هم داشته که ازدواج یا نامزدی شما را خراب کرده است؛ وقتی به یاد او افتادید ویژگی های منفی اش را نیز به یاد بیاورید مثلا اینکه دلنشینی کافی نداشته است یا اخلاقش تند بوده است یا غرور زیادی داشته است. وقتی او به یادتان می آید به جای اینکه سعی کنید از او احساس نفرت کنید ویژگی های بدش را به یاد بیاورید.

14. این منفی ها را دور بریزید

باید بدانید که احساسات بد و افسوس هیچ دردی را دوا نمی کند، اینکه در وجودتان احساس حسرت و نفرت کنید هیچ سودی ندارد. به یاد داشته باشید که این روزها طی می شوند، اگر رابطه شما با نامزد قبلی تان خیلی ویژه بوده است ولی باید قبول کنید که همه چیز تمام شده است. شما باید به خود تبریک بگویید که این شجاعت را داشتید که رابطه را قطع و بر احساسات خود غلبه کنید، به قلب خود گوشزد کنید که هرچند ممکن است هنوز عشقی وجود داشته باشد اما در این زمان دیگر عشق نمی تواند مشکلات را حل کند و آینده را تغییر دهد.

از اعتیاد به مواد تا اعتیاد هیجانی

 کوتاه و خلاصه از مهم ترین مواردی که هیچ وقت درباره ازدواج به شما نگفته اند.

1- وقتی بلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارت های ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارت های ارتباطی موضوع پیچیده ای نیست. در درجه اول ارتباط با خودمان باید درست باشد. کسی که خودکم بین است ارتباط هایی دارد نه به خاطر عشق و تعهد بلکه به خاطر این که ضعف های درونی اش را پر کند. همسر چنین آدمی همیشه باید طوری عالی باشد که این آدم، اعتمادبه نفس نداشته اش را از او دریافت کند، این می شود یک رابطه انگلی عاطفی.

2- وقتی خودشیفته هستی، ازدواج نکن زیرا همیشه احساس می کنی حرف های تو، سلیقه تو، طرز حرف زدن تو، مطالعات تو، دین داری تو، اخلاقیات تو و سکوت های تو خیلی خاص اند و همسرت باید فعلا تو و رازهای نبوغت را کشف کند.

آدم های خودشیفته به راحتی توانایی نادیده گرفتن احساسات و شعور دیگران را دارند و ممکن است به خودشان حق بدهند به راحتی خیانت کنند

3- مراقب آدم هایی باش که ظاهر اجتماعی موفقی دارند و خیلی حواسشان به همه جزییات زندگی تو هست! گاهی این افراد زمینه اختلال شخصیتی پارانویا دارند یعنی شک و بدبینی. بدبین ها زندگی خود و شما را پس از ازدواج جهنم می کنند. ایشان استعدادی عجیب و هوشی سرشار و عقلی ناقص دارند! تمام هم و غمشان این است که تو در نامزدی قبلی خود چه تجربیاتی داشته ای، کدام رستوران ها رفته ای. همه ساعاتی که باید صرف رشد تو در ارتباط عاطفی ات شود، حرام قانع کردن یک آدم مریض می شود. در دوره نامزدی می شود رفتارهای افراد شکاک را شناخت. یادت نرود شکاک ویروسی به تو می زند که بعدا توجه نرمال یک آدم نرمال را خیلی کم و ناکافی ببینی.


4- مراقب باش خیلی کمال طلب نباشی زیرا کمال طلب چنان همه چیز را سخت می گیرد (نامزدی،مراسم عروسی، تشریفات بعد از ازدواج) که زندگی جهنم می شود. کمال طلب ها فقط وارد بخش هایی از زندگی می شوند که برنده بشوند و لذت بسیاری از فرصت های ناب زیستن را از دست می دهند.

5- این روزها مراقب "چسبندگی عاطفی" هم باید بود. دختران و پسرانی هستند که به شدت احتیاج دارند که شما حالشان را خوب کنید در حالی که ما در زندگی خودمان بیشتر موظفیم حال خود را ردیابی کنیم. مردانی این چنین توقع دارند که شما همیشه خوشگل و مرتب و خوش اخلاق باشید. این مردان درکی از همسرشان دارند شبیه مادر. مادر، زنی است که همیشه در دسترس، مهربان و حامی است. همسر اگر این چنین باشد اول از همه خودش در هم می شکند زیرا ما بناست فقط با فرزندانمان تا این حد در دسترس باشیم. برای شوهر باید همسری کرد.

6- هر چقدر نگران اعتیاد به مواد مخدر در نامزدتان هستید، بترسید از این که طرف اعتیاد هیجانی داشته باشد یعنی همیشه باید چیزی جدید در زندگی اش باشد تا او احساس رضایت کند. حالا این ممکن است با تغییر زودبه زود شغل و رشته تحصیلی و مطالعات آزاد او باشد یا ممکن است وارد ارتباط های او بشود و هر از گاهی باید ارتباطی موازی را تجربه کند تا شما را دوست داشته باشد. چنین ازدواج هایی خطرناکند زیرا دایم باید همسرتان را بپایید تا دمی به خمره نزند.

7- شاید از فلسفه ازدواج شنیده باشید. ازدواجی موفق است که همه چیز شما نباشد. ما حال خوبمان را از چند منبع می گیریم: خانواده خود، کار خوب، تحصیلات، تاثیرگذاری اجتماعی، دوستان خودمان و ازدواج. وقتی همه حال خوب خود را به عهده همسر بگذاریم یا نامزدتان به عهده شما بگذارد، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده است زیرا هیچ انسانی چنین قابلیتی ندارد که در درازمدت شما را خوشحال نگه دارد.


8- نیم نگاهی به روابط نامزدتان با خانواده اش بیندازید زیرا الگوی رابطه او با مادر و پدرش کلیدهای زیادی در اختیار شما قرار می دهد. مثلا در دوره نامزدی هر بار که با نامزدتان بیرون رفته ای مادرش 10 بار تماس گرفته است یا مادر خانم شما دایم ساعت ورود و خروج این دختر 25 ساله را چک می کند. معنی اش این است که در این خانه فضای کنترل زیادی حاکم است و خانواده برای حریم شخصی خیلی اهمیت قایل نیستند. بنابراین اگر روزی دیدید همسرتان (دختر این خانواده) دارد پیامک های تلفن همراه تو را بدون اجازه شما می خواند، نباید شاخ دربیاورید زیرا به حریم شخصی او احترامی نگذاشته بودند که الان او این کار را بلد باشد.

9- در حال حاضر مهم ترین دلیل طلاق در ایران مسایل جنسی است. بدون رودربایستی باید هشدار داد که دانش جنسی خود را با کلاس ها و کتاب های خوب و سوال کردن از متخصصان بالا ببرید، به شدت تاکید دارم به سلیقه جنسی خود احترام بگذارید؛ مثلا اگر خواستگار شما بسیار لاغر است و شما از فردی توپرتر خوشتان می آید، اگر چیزهای خوب دیگرش را پذیرفته اید، خوب است به او نیز این سلیقه خود را اطلاع دهید تا کمی تغییرش دهد. اصلا خوب نیست که بعدا حسرت چهره و تیپ یکی دیگر را بخورید. خیلی ظریف باید از شباهت نیازهایی از این دست در خود و نامزد مطلع بود تا بعدا گرفتاری ایجاد نشود.

چگونه یک رابطه سر می‌گیرد؟

 

 انتخاب همسر

حالا ما برای انتخاب همسر هم چند سبک داریم؛ یکی اینکه پدر و مادر کسی را انتخاب کنند و به خواستگاری برویم. در این شرایط برای اولین بار طرف را می بینید و اگر خوشتان آمد چند جلسه دیگر هم ادامه پیدا می کند و بعد در پروسه های نامزدی و ازدواج قرار می گیرد.

این مراحل برای باز شدن یخ بین دو طرف و آشنایی بیشتر انجام می شود اما برای با هم آغاز کردن وبا هم ماندن هنوزسبک های قابل قبول برای همه به دست نیامده. کاری که نیاز به اختراع ندارد. شاید به طور مثال، به این بیت شعر از شاهنامه حکیم فردوسی در توصیف یک همسر خوب توجه بیشتری بکنیم: «دل آرای و با رای و با ناز و شرم / سخن گفتن خوب و آوای نرم»

ریزه کاری های ارتباط در محیط دانشگاهی

بررسی یک «مورد» دانشگاهی

رفتار گروه های تک جنسیتی در محیط های مختلط در مقایسه با محیطی با جنس موافق تفاوت می کند. رفتارها ملایم تر و اجتماعی تر می شوند. اگر در محیط های صرفا مردانه دقت کنید، می بینید که محیط های خشنی هستند. این موضوع برای محیط های زنانه هم صادق است اما در محیط های مختلط، خانم ها و آقایان به آرامی و ملایمت در کنار هم کار می کنند.

مشکلی به نام شناخت های ناقص

این خوب است که هر دانشجویی در مورد ابعاد ذهنی و شخصیتی جنس مخالفش بررسی و مطالعه کند. این کار با پرس و جوها و آمارگیری های دبیرستانی ها اشتباه نشود. من به عنوان یک دختر در دانشگاه فرصت دارم بفهمم مردها در چه تیپ هایی هستند و چه خصوصیات و عاداتی دارند بدون آنکه وارد فضاهای گارد شوم.

البته ممکن است شناخت هایی هم حاصل شود اما این شناخت ها اکثرا ناقص هستند چونه منحصر به کلاس و دانشگاه است. بر اساس همین شناخت های ناقص ارتباط هایی سر می گیرد که هر دو طرف به همان میزان آسیب می بینند.

موضوع اول در شناخت، اول مشاهده گری است. ما اول باید خوب مشاهده کنیم و اگر دچار پس لرزه یا زلزله شدیم، هضمش کنیم. مثلا متوجه شویم جذاب نیستیم و دیده نمی شویم. خیلی از پسرهای دبیرستانی با فهمیدن این موضوع پرخاشگر می شوند. بعضی افراد هم پی شعر و شاعری می روند و منزوی می شوند. ترم های اول دانشگاه فرصت خوبی برای روانشناسی جنس مخالف و مقایسه مطالعات با واقعیات است.

رفتار گروه های تک جنسیتی در محیط های مختلط در مقایسه با محیطی با جنس موافق تفاوت می کند. رفتارها ملایم تر و اجتماعی تر می شوند. اگر در محیط های صرفا مردانه دقت کنید، می بینید که محیط های خشنی هستند. این موضوع برای محیط های زنانه هم صادق است اما در محیط های مختلط، خانم ها و آقایان به آرامی و ملایمت در کنار هم کار می کنند

یک چهره روتوش شده داریم

از جنبه ای دیگر، موقعیت استادان موقعیت برتری است و چهره ای که دانشجویان از استادانشان می بینند، چهره خیلی روتوش شده ای است. بنابراین بعید نیست که علاقه مندی یکطرفه ای بینشان ایجاد شود. روابط معلم و شاگرد یک فرزند دارد و آن رشد دانشجو است.

این فرد نباید به وسیله یکسری علاقه مندی های شخصی سقط شود. موقعیت آن استاد باید تفکیک شود. دانشجو با جایگاه و سواد آن استاد طرف است نه با شخصیت فردی او. گاهی دانشجو جذب قاطعیت آن استاد می شود، یا در سطح خیلی پایین تر جذب چهره آن استاد می شود. از نشانی های این علاقه، به هم ریختگی، اشتغال ذهنی، حضور مدام در کلاس آن استاد و گفت و گوهای خیالی و خیلی نشانه های دیگر است.

اگر رابطه ایجاد بشود، بعد از چند ماه به هم می ریزد. چون نه تو دیگر آن دانشجویی هستی که بلد نباشی، نه او استادی هست که همیشه آنقدر بلد باشد که تو را شاگرد خودش نگه دارد. مشکل دوم این است که بقیه افراد وقتی متوجه این موضوع می شوند، احساس خیانت بهشان دست می دهد، در حالی که اینطور نیست اما این احساس به هدف اصلی آن کلاس ضربه می زند.

برعکس این موضوع، یعنی شیفتگی استاد به شاگرد هم وجود دارد. معلم ها فرعون هایی هستند در سرزمین های کوچک. من در جایی قرار دارم که همه به من نیاز دارند. به آنها درس و نمره می دهم و بالاخره این موضوع خلأهایی از شخصیت من را پر می کند.

خیلی اوقات تجربه قدرت به انسان این حس را می دهد که افراد زیر قدرتش را به خود وابسته نگه دارد. زیاد دیده شده که استادان میانسال برای ترس از پیری و نگرانی از دوران جوانی با دانشجویانشان ارتباط صمیمی تر از معمول برقرار کنند.

 

لباس عروس و توصیه های مخصوص

 اگر این روزها دارید به مراسم ازدواج تان نزدیک می شود مرور کردن لیست زیر و انجام کارهای آن می تواند حسابی بهتان کمک کند.

آماده شدن برای روز مراسم ازدواج، برای بسیاری از عروس خانم ها استرس آور است و دایم نگران هستند که مبادا کاری را از قلم بیندازند. برای اینکه خیلی بهتان فشار نیاید، توصیه اول این است که از خودتان انتظارات منطقی داشته باشید و همیشه درصدی را برای بی نظمی برنامه ها در نظر بگیرید. اما از این که بگذریم، توصیه هایی است که می تواند کمک تان کند.

دو روز قبل لباستان را بخار دهید

احتمالاً لباس عروسی تان را چند ماه قبل دوخته اید یا سفارش داده اید و حالا چند ماه است که داخل روکش های ویژه بسته بندی است تا کثیف نشود ولی باید بگوییم که اگر الان آن را باز کنید حتماً چروک شده است. حتی ممکن است تورهای آن خم شده باشد. برای اینکه لباستان برای روز عروسی آماده باشد باید یک یا دو روز قبل از آن لباستان را بخار دهید. می توانید این کار را به مزون لباس عروستان بسپارید و یا یک خشک شویی مطمئن پیدا کنید. همچنین اگر شما دستگاه بخار شو در منزل دارید، می توانید این کار را خودتان در منزل انجام دهید. پیشنهاد دیگر ما این است که لباستان را در حمام قرار دهید و حمام را پر از بخار کنید. این ساده ترین روش بخار دادن لباس در منزل است.

تورتان را آویزان کنید

تورهای عروسی معمولاً از گروه تور های ظریف هستند که به صورت حاشیه دار در مزون های لباس عروس به فروش می رسند. نکته اصلی این است که تور های حاشیه دار و بلند در عکس های عروسی شما زیباتر به نظر می رسند، پس توصیه ما این است که این تورها را انتخاب کنید. برای اینکه لازم نباشد تورتان را اتو کنید چند روز قبل از عروسی تورتان را از پوشش در آورید و در یک جای بلند در منزل بیاویزید، بطوریکه حاشیه های آن به طرف زمین آویزان باشد. با این روش تور شما خود به خود باز خواهد شد و خبری از چین و چروک در آن نخواهد بود.

به کفش عروسی تان عادت کنید

دو سه روز قبل از ازدواج تان بد نیست که کفش عروسی تان را در منزل بپوشید و با آن راه بروید. با این روش پاهای شما به پوشیدن یک کفش پاشنه بلند نه چندان راحت خو می گیرد. توصیه دیگر ما این است که برای زیر لباس عروستان، یک کفش پاشنه یک تکه بخرید مثل صندل های حصیری که در بازار است. با این روش سطح اتکای شما روی زمین زیادتر شده و در روز مراسم ازدواجتان راحت تر گام خواهید برداشت.

دنباله دار ها روی صندلی عقب بنشینند

اگر لباس عروس شما دنباله بلندی دارد، توصیه ما این است که روی صندلی عقب ماشین عروس بنشینید چون با این روش دنباله لباس شما کمتر چروک می شود. سعی کنید در صندلی عقب اتومبیل به سمت دری که قرار است از آن خارج شوید بنشینید و دنباله لباستان را به سمت دیگر صندلی اتومبیل پهن کنید. با این روش وقتی از اتومبیل خارج می شوید اول خودتان پایین می آیید و سپس لباس عروس شما و دنباله اش از ماشین خارج خواهد شد. می توانید از یکی از اعضای خانواده تان بخواهید که به شما در پیاده و سوار شدن از ماشین عروس کمک کند.

امسال تاج عروس مد نیست

اگر دنبال تاج هستید، بد نیست بدانید که امسال گذاشتن تاج چندان مد نیست و بیشتر در طراحی لباس عروس، آرایش زیبای موها، جای تاج و گلسرهای آن چنانی را گرفته است. اگر هم بدنبال خرید تاج هستید و دوست دارید حتماً لباس عروس و تور عروسی تان را با یک تاج کامل کنید، توصیه ما این است که دنبال تاج های ظریف و کوچک باشید که شما را ظریف تر و زیبا تر نشان دهند.

لباس عروسی تان را کوتاه نکنید

برای بسیاری از عروس خانم ها پیش آمده است که لباس عروسی شان بلند تر قدشان است. در این شرایط اولین و ساده ترین کاری که به نظر می رسد، این است که لباس عروسی تان را از پایین کوتاه کنید ولی شاید اگر پول زیادی بابت لباس عروسی تان پرداخته باشید، دلتان نیاید که آن را کوتاه کنید. یک روش ساده این است که لباستان را از میان تور های آن بالا بکشید و کوک بزنید. البته این کار را به یک خیاط ماهر بسپارید. به این ترتیب هم لباستان را کوتاه و مناسب خودتان کرده اید و هم پارچه آن را نبریده اید.

لباس تان را تا روز مراسم نپوشید

بهتر است لباس تان را تا روز مراسم عروسی تان نپوشید چون همه دوست دارند شما را در لباس عروس ببینند و دیگر روز مراسم آن جذابیت و تازگی را نداشته باشید. بنابراین توصیه ما این است که لباس عروسی تان را تا نزدیک روز مراسم در منزل خیاطتان و یا در مزون بگذارید. این افراد حتی بهتر از شما لباس عروس تان را در شرایط مناسب نگهداری خواهند کرد. در این مکان ها معمولاً مانکن های مصنوعی و یا کمد های بلند و بزرگ وجود دارد که لباستان در آنجا آویخته می شود.

موها و تاج تان را کنترل کنید

بهتر است چند روز مانده به مراسم ازدواج تان، تور و تاج تان را به آرایشگاه ببرید و آن را به آرایشگرتان نشان دهید تا مناسب با آن مدلی مناسب برای موهایتان انتخاب کند. در عین حال می توانید در این قرار ملاقات درباره اینکه موهایتان را تیره و روشن کنید، مش و یا های لایت کنید و یا حتی چه مدل شینیونی را می پسندید با او مشورت کنید تا روز عروسی از مدل موها و تناسب آن با تاج و تور و لباس عروسی تان راضی باشید

.....

......

.فروش عسل و ژل رویال مرغوب 

تماس بگیرید

09170583150

آقایان! دروغ نگویید

 

 چرا خانم ها روابط ، احساس ها، علائم کلامي و غيرکلامي، پيام هاي محسوس و نامحسوس ديگران را قوي تر از آقايان مي گيرند و به نکات ناگفته بهتر پي مي برند؟

 

    آقايان توجه کنند که:

خانم ها علائم شنيداري ، ديداري ، کلامي و غيرکلامي را به سرعت مي گيرند و هماهنگي يا عدم هماهنگي بين آن ها را به راحتي در افراد تشخيص مي دهند. در نتيجه در گفت و گوهاي رودرو:

با توجه به اين که مغز زن، صداها را به سرعت تفکيک و طبقه بندي مي کند و حرکت هاي بدن و ايما و اشاره ي طرف مقابل را زير نظر مي گيرد:

هماهنگي بين گفتار و علائم ديداري و غيرکلامي نهفته در کلام را به راحتي تشخيص مي دهد و مي فهمد که شوهر يا طرف مقابل به او راست يا دروغ مي گويد!خانم ها پيام هاي نامحسوس را قوي تر از آقايان دريافت مي کنند و به نکات ناگفته بهتر پي مي برند.

به طور کلي، زنان پيام هاي نامحسوس را قوي تر از آقايان مي گيرند و به نکات ناگفته، بهتر پي مي برند. به عنوان مثال، وقتي مردي از همسر، و فرزندي از مادر چيزي را مخفي کند، همسر يا مادر به راحتي مي فهمد که اتفاقي افتاده است. به عبارتي حس ششم در زنان قوي تر از مردان است.

 

     به آقايان توصيه مي شود:

به همسرتان دروغ نگوييد، تا راز و دروغ تان فاش نشود. چرا که براي پنهان ساختن دروغ گويي، از چهره بيش از ساير قسمت هاي بدن استفاده مي شود هر کسي به صورت ناخودآگاه از تبسم، سر تکان دادن، حالت هاي چشم و چشمک زدن، براي پنهان ساختن دروغ استفاده مي کند. عدم هماهنگي بين حرکت هاي بدن و نشانه هاي صورت و تن صدا، اين پنهان کاري را آشکار مي سازد.

خانم ها با توجه به نوع روابط زوج هاي ديگر و تغييرهاي جسمي و رواني آنان، به راحتي پي مي برند که کدام يک از آنان با هم صميمي هستند، کدام يک از هم خشمگين و ناراحت مي باشند و کدام يک تظاهر به دوستي و صميميت مي کنند، کدام يک حسود هستند، کدام يک برتري جو هستند و... به طور کلي، خانم ها از طريق احساس قوي خود ، دگرگوني يا تغييرها را در ديگران به سرعت متوجه مي شوند . در حالي که مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و سعي دارند بر اوضاع مسلط باشند و چهره شان دچار تغيير نشود، در اين حالت، حتي ممکن است مردان بي احساس جلوه کنند. در حالي که، چهره زنان هنگام حرف زدن و گوش دادن، حالت هاي خاصي به خود مي گيرند و حالت هاي ناراحتي ، ترس ، خشم ، تعجب و لذت در چهره ي آنان قابل مشاهده است.

تفاوت زن و مرد

عواطف مرد در نيمکره ي راست مغز ولي عواطف زن در دو نيمکره ي مغز قرار دارد اين امر به زن کمک مي کند که از قدرت عواطف و احساس قوي تري برخوردار شود و به مرد نيز کمک مي کند که از احساسات خود به صورت مستقل استفاده کند. به طوري که مرد، عواطف خود را با خويشتن داري در برخورد با مشکل ها، مشاجره ها، خوشحالي، سخن گفتن ها و ..به طور معمول کم تر دخالت مي دهد؛ در حالي که زن، هم زمان با ديگر فعاليت ها، حتي در مسائل بسيار جدي، احساس هاي خود را دخالت مي دهد.

مرکز شنيداري در مردان فقط در نيمکره ي چپ مغز قرار دارد. در حالي که زنان براي شنيدن، از دو نيمکره ي مغز بهره مي گيرند. قدرت شنوايي همانند قدرت گويش در زنان، قوي تر از مردان است.

مادران با صدايي کوچک و يا صداي گريه ي کودک، به سرعت از خواب بيدار مي شوند و حتي اگر کودک در دوردست باشد، از گريه ي کودک متوجه حال او مي شوند؛ در حالي که وقتي پدر در خواب باشد، صداي گريه ي کودک را نمي شنود مگر اين که صداي گريه، خيلي بلند باشد.

به طور کلي، خانم ها از طريق احساس قوي خود ، دگرگوني يا تغييرها را در ديگران به سرعت متوجه مي شوند

ارتباط بين دو نيمکره ي مغز در زنان، حدود پانزده درصد بيش تر از مردان است. به علاوه استقرار مراکز عواطف، گويايي و شنيداري براي زنان در دو نيمکره ي مغز، باعث شده که زنان هم زمان هم مي توانند صحبت کنند و هم قادرند به صحبت هاي ديگران گوش فرا دهند. احساس هاي خود را به راحتي نشان دهند و چند کار ديگر را هم زمان انجام دهند! تجسم کنيد خانمي در آشپزخانه در حالي که مشغول آشپزي است، با تلفن هم صحبت مي کند، جواب همسر يا فرزندش را هم مي دهد که فلان چيز در کجاست و...

براي مردان حيرت انگيز است که مي بينند در يک جمع ده الي بيست نفري خانم ها، همگي مي توانند با هم صحبت کنند و به صحبت هاي يکديگر گوش داده، جواب پرسش هاي همديگر را نيز بدهند. در حالي که مردان در جمع چند نفره، اگر دو يا سه نفر هم زمان صحبت کنند، نمي توانند روي صحبت هاي چند نفر يک جا تمرکز کنند.

 

  زن و مرد

مردان هنگام صحبت و انجام هر کار ديگر، نياز به تمرکز دارند و مغز آنان طوري طراحي شده که هر لحظه مي توانند فقط بر يک موضوع تمرکز پيدا کنند. چنان چه وقتي مردي مي خواهد کاري انجام دهد براي نمونه با تلفن صحبت کند، افراد خانواده را به سکوت دعوت مي کند و از آنان مي خواهد صداي تلويزيون و راديو را کم کنند تا بتواند روي صحبت تلفني، تمرکز پيدا کند و يا وقتي مردي مطالعه مي کند يا مشغول تماشاي تلويزيون مي باشد، ممکن است صداي همسرش را نشنود چون تمرکزش روي مطالعه و يا تماشاي تلويزيون است!

به طور کلي، زنان نسبت به توانمندي هاي زباني، مهارت هاي کلامي، غيرکلامي و در بروز و بيان عواطف خويش، عنايت بيشتري از خود نشان مي دهند و در اين راستا بهتر از مردان عمل مي کنند.

به طور کلي، مردان به مسائل استدلالي و تخصص هاي فني، فضايي و سه بعدي بيشتر ابراز علاقه مي کنند و در اين راه، مهارت هاي بيشتري از خود نشان مي دهند و از زنان، قوي تر عمل مي کنند.

مراتب بالا، نشان دهنده ي گوشه اي از تفاوت برنامه ريزي مغزي زنان و مردان است. زن و مرد با ازدواج و در کنار هم قرار گرفتن، مي توانند نقاط قوت خود را به يکديگر منتقل نموده و هر يک بر طرف کننده ي نيازها و کمبودهاي ديگري باشند.

اصلهای برای خوشبخت نشدن در ازدواج!

 

 – جرو بحث کنيد

تغيير کنيد. به محض شروع رابطه (يا حتي قبل از شروع آن!) شروع کنيد به تغيير کردن. اين تغيير بايد در راستاي علايق طرف مقابلتان باشد. بلافاصله دريابيد که او چه جور آدمي است و فوري مثل او شويد. بعد هم هرچه او گفت بگوييد: «من هم همين طور، عزيزم!» دقيقا همان چيزي شويد که او مي خواهد. شايد فکر کنيد اين مکانيسم چندان موثر نيست، اما به شما اطمينان مي دهم که هست: با اين کار هم هويت خودتان را از دست مي دهيد، هم طرف مقابلتان را گول مي زنيد و هم بعد از مدتي ديگر نمي توانيد تغييرات تان را حفظ کنيد و خودتان مي شويد و تازه اينجا شروع جرو بحث ها و اختلافات است! البته تاثيرات گسترده ديگري هم دارد که وقتي به اين توصيه عمل کنيد خودتان مي فهميد.

معيارهايي منطقي؟!

در معيارهايتان تجديدنظر کنيد. فهرستي از معيارهايتان را براي انتخاب همسر تهيه کنيد. اگر مواردي مثل تفاهم داشتن، تناسب فرهنگي و خانوادگي، شخصيت مناسب و از اين قبيل در آن بود بلافاصله آن را خط بزنيد. کجاي دنيا ديده ايد که کسي با معيارهايي چنين منطقي و درست بدبخت شده باشد؟ معيارهاي مهم تري مثل ماشين و خانه شيک، پدر پولدار، خوش تيپي و از همه مهم تر خوشگلي و جذابيت را جايگزين آنها کنيد.

حسادت کنيد

چشم و هم چشمي کنيد. ببينيد دخترخاله لوس و پرافتاده تان با چه کسي نامزد کرده، بعد معيارهايي انتخاب کنيد که پوز او را بزنيد. مثلا اگر نامزد او پرادو دارد، مال شما بايد بي ام و آخرين مدل داشته باشد. اگر پسرعمو با يک دکتر ازدواج کرده، فوري دست به کار شويد و به هر قيمتي که شده يک پروفسور براي خودتان دست و پا کنيد.

ساده لوح باشيد

ساده باشيد. اصلا منظورم از ساده بودن، ساده زيستي نيست، بلکه ساده لوحي است. به راحتي گول بخوريد. همه حرف هاي طرف مقابل را – حتي اگر تابلو است که دارد خالي مي بندد – با يک لبخند مليح بپذيريد و تاکيد کنيد که او صادق ترين فردي است که در عمرتان ديده ايد! به همه حرف هايش گوش کنيد و هرچه از شما خواست انجام دهيد. به طور کلي سهل الوصول باشيد.

دروغ بگوييد

تا مي توانيد دروغ ببافيد. خودتان نباشيد. اين بهترين فرصت است که مي توانيد همه آرزوها و آرمان هاي بربادرفته خود را زنده کنيد! کافي است کمي در درياي وهم و خيال غوطه ور شويد و بعد هرچه به زبانتان مي آيد بگوييد. از مسافرت هاي خارجي گرفته تا صداقت و نجابت و... درمورد خودتان، خانواده تان، دوستانتان، شغل و درآمدتان، محيط کاريتان و خلاصه هرچه به دست تان مي رسد دروغ بگوييد.

وعده سر خرمن!

وعده هاي بي اساس بدهيد. مي توانيد براساس دروغ هايتان وعده و وعيدهاي واهي هم بدهيد. اصلا نيازي نيست به ميزان توانايي خودتان و امکان پذيربودن وعده ها حتي فکر هم بکنيد. وقتي در کنار دروغ ها چهارتا وعده پوچ هم سوار شود، معرکه مي شود!

اگر يکي، دوتا از اين اصول را به کار ببنديد، بدبخت شدنتان تضمين مي شود.

جهیزیه این روزها به یکی از موانع ازدواج

 

 تهیه جهیزیه وظیفه ای نیست که شرع به عهده پدر عروس یا داماد به تنهایی گذاشته باشد. بنابراین خانواده ی عروس و داماد می توانند با همکاری و مشارکت یکدیگر جهیزیه ای ساده اما با آرامش خاطر فراهم کنند تا عروس و داماد بتوانند هر چه زودتر زندگی آرام و سالم خود را شروع کرده و مقدمات اولیه را برای این شروع در اختیار داشته باشند.

ملاک خرید جهیزیه

- جهیزیه یعنی تهیه ی لوازم ضروری برای شروع یک زندگی نه تأمین مایحتاج عمر یک فرد. انتظار نداشته باشید خانه شما از همان اول همانقدر شیک و مجهز و کامل باشد که خانه پدر و مادرتان بعد از ده ها سال زندگی مشترک به آنجا رسیده.

- وسایل ضروری جهیزیه وسایلی است که نبودش یعنی ایجاد مشکل برای زندگی زوج. به جز آن، هر چیزی که اضافه خریده شود یا تجمل است یا اسراف.

- در تهیه ی جهیزیه ملاک اصلی باید کیفیت و مرغوبیت کالا باشد نه فقط زیبایی آن.

- با دعای پدر به زندگی فرزند برکت داده می شود، نه با اجناس قیمتی و تزئینی!

- عدم توانایی و مهارت در مدیریت و اداره ی زندگی را با جهیزیه سنگین و گران قیمت نمی توان جبران کرد.

- یک مثل قدیمی می گوید: هرکه بامش بیش برفش بیش. نه به این معنا که هر چه بیشتر بخریم آرامش و آسایش زیادتر می شود بلکه، بسیاری اوقات دردسر و زحمت ما بیشتر می شود. این وسایل نیاز به نگهداری و مواظبت دارد و جاگیر است، اگر مستأجر هم باشید وضع بدتر خواهد شد.

- خرید جهیزیه قرار است شروع یک زندگی را آسان تر کند، نه اینکه سدی باشد برای آغاز آن.

- ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه ندارد، آسایش هم که اصلاً در سایه ی ساده زندگی کردن است.

- سعی کنید وسایل غیرضروری را با تلاش خود در وقت نیاز تهیه کنید، تا هم لذت خرید را ببرید و هم احساس مسؤولیت و تلاش برای ساختن زندگی مشترک را تجربه کنید.

- نخریدن وسایل غیرضروری توسط پدر عروس، هم زحمت خانواده عروس را کمتر می کند و هم ازدواج را راحت تر.

- آن کسانی که با مجالس و محافل سنگین با جهیزیه های سنگین کار را بر دیگران مشکل می کنند حسابشان پیش خداوند بسیار سخت است.

- خانواده ها روی چشم و هم چشمی جهیزیه را برای خودشان یک معضل می کنند؛ بعد نوبت دیگران است که رنج این معضل را ببرند. این چشم و هم چشمی ها آخر به کجا می رسد؟

- مسلمانان باید در جهیزیه ی عروس، اقتصاد را رعایت کنند و تظاهر و ریا و فخرفروشی را کنار بگذارند.

- قناعت مربوط به آدم های فقیر نیست. آن که ندارد، نیاز به قناعت ندارد. قناعت مربوط به آدم های پولدار است. قناعت یعنی در حدّ لازم و در حد کفایت انسان توقّف کند.

جهیزیه خوب چه جهیزیه ای است؟

- وسایل خانه پدری پس از سال ها و با زحمت خریداری شده است. چرا در جهیزیه عروس باید گران ترین این وسایل دیده شود و در کوتاه مدّت عروس و داماد صاحب این وسایل شوند؟

- آیا چون تمّکن مالی داریم، باید آن قدر خرج های مسرفانه انجام دهیم که افراد کم بضاعت تحقیر شوند؟!

- جهیزیه قرار است به اقتصاد عروس و داماد کمک کند؛ نه اینکه یک عمر آن ها را تأمین نماید؛ به طوری که لازم نشود داماد تا سال ها یک قاشق برای خانه تهیه کند.

- سلیقه به خرج دادن به معنای گران خریدن نیست؛ بلکه به معنای زیبا، مفید و با صرفه خریدن است.

- عروس خانم ها شما نگذارید، پدر و مادرها هم اگر می خواهند شما نگذارید جهیزیه را سنگین کنند. این همه وسیله غیر ضروری را می خواهید چه کنید؟

- حرام همه اش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد، آن ها هم البته حرام است، اما ریخت و پاش هم حرام است، اسراف هم حرام است، سوزاندن دل مردمی که ندارند واقعاً حرام است

- برخی اسراف می کنند، می ریزند و می پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اوّلیات (ضروریات) زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است؛ بی خود است.

- در خرید جهیزیه از الگویی پیروی کنید که معقولانه باشد و شرع و عرف در کنار هم آن را بپسندد.

- وسایل گران جهیزیه با ایجاد دلبستگی فرصت تنّوع در زندگی را از ما می گیرد.

- بهتر نیست ما هم مثلِ پدر و مادرمان با زندگی ساده شروع کنیم و برکت را به خانه خود بیاوریم؟ قطعاً در اسراف برکتی نیست.

- جهیزیه وسایل زندگی دو نفر است؛ پس چرا فقط یک نفر آن را تهیه کند؟ و بدتر از آن چرا به اندازه ده ها نفر وسیله می خرید؟

- فامیل می توانند با هماهنگی همدیگر مقداری از لوازم جهیزیه را به عنوان هدیه ی عروسی به عروس خانم تقدیم کنند.

- فراموش نکنیم! اگر خانواده ی عروس جهیزیه را فراهم کرده اند، وظیفه ی شرعی یا حقوقی آن ها نبوده بلکه هدیه ای بوده از سر لطف و احسان به زندگی دختر و دامادشان؛ پس هر چه از دوست رسد نیکوست.

 پرده بکارت

پرده بکارت به بافت یا غشای نازکی می گویند که از جنس مخاطی است و ورودی مهبل زن را به صورت ناقص می پوشاند.

محل قرار گیری پرده بکارت کجاست؟

پرده بکارت در حقیقت بخش خارجی اندام جنسی است.به همین دلیل دقیقا در ورودی دهانه واژن تعبیه شده است. اما ورودی دهانه واژن در برخی از افراد در همان ابتدای اندام تناسلی است و به سادگی قابل رویت و تشخیص است و در برخی نیز در عمق است و مشاهده آن به طور معمول امکان پذیر نیست.

سوال و جوابهایی درمورد پرده بکارت!

 

 

 

چرا شکل پرده بکارت من با آنچه در تصاویر اینترنتی می بینم ، متفاوت است؟ آیا برای من مشکلی پیش آمده است؟

اولا توصیه می کنم برای ارضای حس کنجکاوی خود در مسائل جنسی به مشاهده تصاویری که دیدنشان گناه است ، متوسل نشوید. هم ارزش ندارد ، هم این که سوالاتی را برای شما به وجود می آورد که نتیجه آن جز نگرانی و افسردگی چیز دیگری نخواهد بود .

ثانیا شکل ، رنگ و حالت اندام جنسی در افراد مختلف متفاوت است. بنا بر این اندام جنسی خود را با دیگران مقایسه نکنید. کلیات آن در همه مشترک است اما در مسائل جزئی تفاوت های بسیاری وجود دارد.

چرا پرده بکارت من سوارخ است. نگرانم که پرده بکارتم خود به خود پاره شده باشد؟

همه پرده های بکارت سوارخ هستند. از طریق همین سوارخ است که خون قاعدگی از مهبل خارج می شود. البته در افراد محدودی پرده های بکارت به طور کامل بسته است. این گونه افراد وقتی که به سن قاعدگی برسند، به دلیل جمع شدن خون در پشت پرده بکارت احساس درد می کنند که با مراجعه به متخصص زنان و زایمان پرده بکارت آن ها برداشته شده و گواهی لازم نیز توسط پزشک قانونی به آن ها داده می شود تا موقع ازدواج مشکلی نداشته باشند.

آیا هنگام نزدیکی یا وارد کردن شی خارجی به واژن ، پرده بکارت کلا از بین می رود؟

خیر . ممکن است پرده بکارت از چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسیم شود. یا ممکن است موجب پارگی بخش کوچکی از جداره آن و در نتیجه پارگی تعداد اندکی مویرگ و خونریزی مختصری شود . بقایای پرده بکارت تنها هنگام زایمان است که به طور کامل از بین می‏رود.

ایا ممکن است پرده بکارت هرگز پاره نشود؟

بله. در چنین مواردی به پزشک مراجعه می کنند تا به وسیله عمل جراحی پرده برداشته شود.

آیا همه پرده های بکارت شبیه هم هستند و در همه آن ها موقع پاره شدن ، خونریزی وجود دارد؟

پرده های بکارت با یکدیگر متفاوتند. انواع گوناگونی از پرده های بکارت شناسایی شده اند اما از بین آنها به طور کلی رایجترینشان عبارتند از:

الف) حلقوی: در این نوع ، پرده به صورت حلقه ای دور ورودی واژن را می پوشاند. لذا در خیلی از موارد خون ریزی ندارد.

ب) ارتجاعی: پرده ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل ارتجاع است و به هنگام ورود آلت تناسلی پاره نمی شود، یا اینکه به طور جزئی پاره می شود و معمولاً خونریزی ندارد.

ج) تیغه ای: پرده تیغه ای یا دو سوراخی، پرده ای است که یک تیغه ممتد در طول واژن دارد. خون ریزی دارد.

د) غربالی: پرده غربالی یا سوراخ سوراخ، پرده ای است که به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده امّا سطح آن سوراخ سوراخ است. خون ریزی دارد.

ھ) پرده بسته: پرده بسته یا پرده بدون سوراخ، پرده ای است که تنها با خروج نوزاد پاره می شود. امّا به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند. همان طور که قبلا هم گفتیم، در دخترانی که به سن بلوغ می رسند. در صورتی که دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود و در نتیجه باعث بروز درد می شود. اینگونه افراد باید به پزشک مراجعه نمایند تا طی عمل جراحی و ایجاد برش در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود.

پرده بکارت من از نوع حلقوی است.آیا می توانم بادوست پسرم رابطه جنسی داشته باشم؟

خیر. اولا صرف نظر از جنبه پزشکی مساله از نظر شرعی این رابطه حرام است و در صورتی که اتفاق بیفتد زنا شده که گناه کبیره است. ثانیا هر گونه رابطه جنسی و عمل دخولی که صورت بگیرد حتی در پرده حلقوی و ارتجاعی ، توسط پزشکی قانونی قابل تشخیص است، حتی اگر پرده پاره نشده باشد.

آیا با داخل کردن انگشت امکان دارد پرده بکارت به تدریج نازک شده و در نهایت پاره شود؟

نمی توان در پاسخ به این سوال نظر قطعی داد. این بستگی به محل واقع شدن پرده بکارت و نیز نوع پرده بکارت و بزرگی و کوچکی انگشت دارد. ولی این گونه نیست که پرده به مرور به وسیله انگشت نازک شود. بلکه به طور جزئی صدمه می بیند. برای تشخیص این پارگی پرده بکارت باید به متخصص زنان و زایمان مراجعه کرد.

آیا متخصص هنگام معاینه پرده بکارت من می تواند بفهمد که قبلا خودارضایی داشته ام یا نه؟

خیر. اگر خودتان چیزی نگویید ، نه متخصص ، نه همسرتان و نه هیچ کس دیگر ، متوجه نمی شود. ضرورتی هم ندارد که چیزی بگویید. بعضی از پزشکان ممکن است سوالاتی در این مورد از شما بپرسند اما این سوال دلیل بر این نمی شود که چیزی فهمیده باشند.

من از پاره شدن پرده بکارتم نگرانم ولی می ترسم برای معاینه به متخصص مراجعه کنم؟ ممکن است به خانواده ام اطلاع دهد.

شما هرگز نباید از مراجعه به متخصص هراسی به دل خود راه دهید. پزشک متخصص نیز انسانی است مانند من و شما که به قوانین انسانی پایبند است. یکی از وظایف اولیه پزشکان رازداری است. در ماده 648 قانون مجازات اسلامی آمده است که افشای اسرار بیماران جرم است و مجازات دارد. مجازات آن هم سه ماه و یک روز تا یک سال حبس ، یا یک میلیون و پانصد هزار تا شش میلیون ریال جزای نقدی است. بنا بر این حتی اگر پزشکی چنین کاری را انجام دهد شما از حیث قانونی می توانید علیه وی شکایت کنید. پزشکان دائما با بیماران مختلف سروکار دارند . آن ها بیش از شما به حفظ اسرار پایبندند. اصلا شغل پزشکی به صورتی است که افراد مختلف مشکلات و بیماری خود را در حدی که حتی به نزدیکترین افراد خانواده خود نمی گویند را با آنها در میان می گذارند. بنا بر این ترس به دل خود راه ندهید و حتما برای معاینه مراجعه کنید. البته برای اسودگی خاطر ، اگر به پزشک ناشناس مراجعه کنید بهتر است.

من در دوره قاعدگی لخته خون مشاهده کردم. آیا این لخته خون نشانه پارگی بکارت من است؟

خیر. وجود لخته خون در قاعدگی طبیعی است و ربطی به پرده بکارت ندارد اما اگر بیش از حد این اتفاق برایتان می افتد ، به پزشک مراجعه کنید تا ادامه یافتن آن منجر به کم خونی نشود و با تجویز داروهای لازم درمان شود.

من تازه ازدواج کرده ام اما می ترسم خونریزی و درد شدیدی هنگام برداشته شدن پرده بکارت داشته باشم؟

بیهوده مضطرب نباشید. خونریزی پاره شدن بکارت در حد چند قطره مختصر خواهد بود که حتی در برخی به سختی تشخیص داده می شود. اما برای این که درد نداشته باشید ، همسرتان باید با روش درستی عمل نماید. اگر آمادگی روحی لازم برای نزدیکی نباشد و تحریک لازم صورت نگرفته باشد این درد خواهد بود. توصیه می کنم در اولین شب عروسی نزدیکی صورت نگیرد. صبر کنید و با آرامش کامل و آمادگی لازم اقدام کنید. نگران حرف دیگران هم نباشید . قبل از نزدیکی لازم است برای دخول بدن شما انقدر تحریک شده باشد که متمایل به برقراری رابطه شود. پیش از هر چیز باید به آرامش در این رابطه تمرکز کنید و به موضوع بکارت و برداشته شدن آن اصلا فکر نکنید. این مشکل کاملا جنبه روحی دارد. توصیه می کنم همسرتان با پزشک حتما مشاوره داشته باشد تا بهتر بتواند به شما کمک کند. ایشان اگر درست عمل نماید ، نقش موثر و مهمتری را ایفا خواهد کرد.

من هنوز نتوانسته ام پرده بکارت همسرم را بردارم و موقعی که فشار میدهم درد بسیار زیادی را متحمل میشود. ایا میشود از اسپری بی حس کننده استفاده کرد و اگر می شود: اسپری را باید مستقیما بر روی پرده بکارت بپاشیم؟

برای از بین بردن درد ناشی از پاره نمودن پرده بکارت هرگز نباید از اسپری بی حس کننده استفاده کنید. بسیاری از خانم ها به دلیل حساسیت قسمت‏های داخلی مهبل ، نسبت به داروهای بی حس کننده دچار سوزش شدید می شوند.

شما برای برداشتن پرده بکارت همسرتان ابتدا باید آمادگی لازم را برای وی ایجاد کنید. به طوری که ایشان تصور کند صرفا می خواهید به ایشان لذت بدهید و در صدد پاره کردن پرده نیستید. اما در زمانی مناسب به طور ناگهانی اقدام به فشار مناسب جهت پاره کردن پرده کنید. اگر فشار شما ارام (کند و به مرور) باشد طبیعی است که درد آن و نیز نگرانی همسرتان اجازه نمی دهد که ادامه دهید. اما در پرده های معمولی اگر به صورت ناگهانی اقدام شود مشکل حل می شود. برای شما یک مثال می زنم : اگر دندان پزشک ، دندان سست را بدون شدت و فشار لازم و خیلی کند و آرام بکشد ، طبعا شخص خیلی آزار خواهد دید. اما اگر غافلگیرانه و به یکباره اقدام کند ، موفق خواهد بود و درد کمتری هم متوجه شخص می شود.

توجه: در برخی از افراد پرده به صورتی است که باید با جراحی برداشته شود. روشی را که گفتم آزمایش کنید . اگر درست عمل کردید و جواب نداد جهت مشاوره با متخصص زنان و زایمان اقدام کنید.

روابطه جنسی در دوران عقد باید چگونه باشد


 متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.

عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.

این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.

شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.

زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.

مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند

استقلال مالی چقدر مهم است؟

استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.

با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟ بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.

البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.

موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.

ازدواج جداً ممنوع!

گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.

مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگه خودتون خوش آمدین
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان چه دوس دارین و آدرس amrican.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 61
بازدید ماه : 1695
بازدید کل : 50911
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 2



>